هجرانی احمد شاملو جهان را بنگر سراسر که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود از خویش بیگانه است. و ما را بنگر بیدار که هُشیوارانِ غمِ خویشیم. خشم‌آگین و پرخاشگر از اندوهِ تلخِ خویش پاسداری می‌کنیم. نگهبانِ عبوسِ رنجِ خویشیم تا از قابِ سیاهِ وظیفه‌یی که بر گِردِ آن کشیده‌ایم خطا نکند. و جهان را بنگر جهان را در رخوتِ معصومانه‌ی خوابش که از خویش چه بیگانه است!. ماه می‌گذرد در انتهای مدارِ سردش. ما مانده‌ایم و روز نمی‌آید.خویش ,بنگر ,جهان ,احمد شاملو منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت رسمی دانلود کلیپ های صوتی علی تلمبه دانلود برای شما مشاوره درسی گله از من نکن تحقیقات دانشجویی و دانشگاهی پایان نامه های کارشناسی ارشد با فرمت ورد مقالات ازدواج به سبک شیدایی برتر فایل جواب بازی دانلود رایگان فیلم و سریال ایرانی و ترکی